این واقعا هم غیر قابل تحمل است. وزیر صحت ما بعد از ماه ها و بل سال ها سعی و تلاش و تفکر دریافت که نظام صحی ما نظامی ناکارآمد و ناکام است. او ساده شد و در جایی به این نکته ی بدیع اشارتی کرد. حالا خر بیار و مشنگ بار کن. مسئولان سازمان داکتران بدون مرز همه ی مرزهای اخلاقی را زیر پا کردند و در همه جا چنین وانمودند که گویی خبر ناکامی نظام صحی افغانستان را برای اولین بار آنان به گوش جهانیان رسانده اند. فردا اگر قرار شود به منتشر کننده گان این خبر جایزه ی نوبل داده شود ، لابد باز همین سازمان داکتران بدون مرز هیاهو به راه خواهد انداخت و کشف یک وزیر افغان را به نام خود ثبت خواهد کرد. اگر دزدی بیاید و همه ی دار و ندار آدم را ببرد ، چیزی نیست. اما اگر کسی اندیشه ی آدم را بدزدد ( آن هم اندیشه یی که پخته کردن اش سال ها وقت بگیرد) ، واقعا دل آدم به درد می آید.
من خود نیز گاهی با این مشکل مواجه شده ام. سال ها پیش در یک شب سرد ماه دلو از خانه بر آمدم و دیدم که یک متر برف باریده. به سرعت متوجه شدم که هوا بسیار سرد است. با خود گفتم که باید به مسجد بروم و خبر سردی هوا را توسط بلند گو به دیگران هم برسانم. اما چون برف زیاد باریده بود فکر کردم که تا فردا صبر کنم. فردا اول صبح رادیو امریکا با کمال وقاحت و بی هیچ احترامی به قوانین " کاپی رایت" گزارش داد که در قره باغ غزنی یک متر برف باریده و هوا در آنجا بسیار سرد شده. لعنتی ها شبانه اندیشه ی مرا دزدیده بودند. آن صبح به درگاه خداوند نالیدم و گفتم : "ای کریمی که از خزانه ی غیب / گبر و ترسا وظیفه خور داری ! تا کی اجازه می دهی که اندیشه های ما را – تنها به این دلیل که افغان ایم- این چنین آسان بدزدند و به نام خود نشر کنند؟". اما خداوند هم طبق معمول خود جوابی نداد و تا چاشت یک متر برف دیگر هم فرو فرستاد تا اوقات مان تلخ تر شود.
۲ نظر:
سلام
بسیار خوشحالم که بعداز مدتها این وبلاگ دوباره فعال شده امید وارم که همیشه برقرار باشی
عجیب خوب می نویسی رفیق.
ارسال یک نظر