به تازه گی معلوم شده که وزارت اتهامات به فرهنگ کشور ما چند عنوان کتاب دیگر را هم به آب انداخته است. در زیر عنوان های این کتاب ها و دلایل به آب انداخته شده شدن شان را می بینید. البته این لیست و دلایل ملحقه توسط وزارت مذکور تنظیم شده و ما فقط آن را در اینجا نقل می کنیم :
دیو در پشت ِ کوه قاف
این کتاب توهین مستقیم به مردم شریف افغانستان است ، چرا که در آن "قاف" مخفف قبیله است. در این کتاب قبایل به شکل دیو توصیف شده اند. و احتمال دارد که "دیو" هم شکل کوتاه شده ی " دیورند" باشد.
افغانستان در مسیر تاریخ
مفتشان وزارت فرهنگ کشف کرده اند که این عنوان عنوان ِ کامل کتاب نیست. بخشی از این عنوان یعنی دنباله ی آن که نامرئی می باشد نیت شوم نویسنده ی خاین آن را افشا می کند. آن بخشی که به خط نامرئی نوشته شده این است :" انشاءالله نابود خواهد شد".
میرک می میرد
این کتاب ظاهرا ترجمه ی یک رمان خارجی است ، اما در باطن در بردارنده ی یک اهانت بزرگ به وزیر اطلاعات و فرهنگ کشور ماست. اگر توجه کرده باشید " میرک" شکل سرچپه ی " کریم" یعنی نام جناب وزیر فرهنگ می باشد. این در حالی است که ایشان هرگز نخواهد مرد.
مثنوی معنوی
ایرانی ها در پشت این کتاب نوشته اند " مولوی جلال الدین بلخی" تا این اثر را به نام یک فارسی زبان ثبت کنند. در حالی که بنا بر تاریخی که نزدما موجود است و آن را تا روز حشر به کسی نشان نخواهیم داد این کتاب نوشته ی مولوی جلال الدین حقانی است که فعلا مصروف جهاد مقدس در برابر کودکان خاین پکتیا می باشد.
معادن افغانستان
این کتاب یک رقم چیز بود. خیلی چیز بود. دوستان گفتند که چیز است. بالاخره دوستان تصمیم گرفتند که آن را هم به آب بیندازند.
روزنه
عنوان این کتاب به زبان پشتو است اما ما که محتوای آن را دیدیم در آن یک کلمه پشتو هم نیافتیم. در ضمن ما اطمینان داریم که اسم نویسنده ی آن " محمد کاظم کاظمی" اسم مستعار است که به خاطر تهاجم فرهنگی انتخاب شده است. وگرنه چه طور ممکن است هم نام و هم تخلص یک نفر کاظم باشد. ما سعی کردیم چنین شخصی را در ایران پیدا کنیم. اما به این نتیجه رسیدیم که کسی به این نام اصلا وجود ندارد.
۲ نظر:
درپس پرده طنز تان حقایق نهفته است که بیان آن کامهای آنان را که دل شان مملو ازحسادت وتعصب است را تلخ میسازدوشیرینی تماشای منظره غرق شدن کتابها واندیشه هارا زایل میسازد. نوشته های تان مستدام باد.
درود بر هاتف عزیز!
برادر ما نخستین باریست هردو عدد چشم ناقابلمان را سفید یا همان سپید فرموده نظر افشانی می فرماییم. قدیم ندیمها می آمدیم، میخواندیم، پس کله ی مبارک را خارانده میرفتیم و دو هفته فکر میکردیم این هاتف خان هم عجب جوان کاکه ایست.
اصلا و ابداً این کارها زیر سر وزارت فرهنگ باشد. همه اش حقه ی همین وزارت آب و برق و گاهگاهی گاز می باشد که راه حل بهتری برای بالابردن سطح آب دریای هیرمند نیافته دست به دامن خرم خان گردیدند و ایشان هم که ذره ای از خاک وطن را فدای سر کسی نمی نماید، کتابهای وارداتی را فدای خاک وطن فرمودند و بدین وسیله سطح آب دریا بالا رفت. قابل یادآوریست که با شنیدن همین خبر سطح آب همه ی دریاهای وطنی بحدی بالا رفت که کشت و کار ملت را پیش از انداختن کتابها آب برد.
خدا سایه ی مستدام این حضرات را از سر ملت همیشه در سنگر هرچه زودتر کم نفرماید.
قربان شما
ارسال یک نظر