ضیاء رفعت سخنگوی کمیسیون شکایات انتخاباتی خبر داد که رسیده گی به شکایت های جدی پایان یافته. آقای رفعت گفت که این کمیسیون شکایت ها را بر ۲۹ دسته تقسیم کرده و هر دسته را با یک حرف الفبا نام گذاری کرده است. وی گفت که کمیسیون مذکور دسته ی الف را تمام کرده و تا سه ماه آینده احتمالا به دسته ی کاف خواهد رسید. در پاسخ به این سوال که چرا کمیسیون مذکور شکایات را در ۲۹ دسته تنظیم کرده ، آقای رفعت گفت :
« خوب ، چه کار کنیم؟ شکایت ها خیلی زیاد و بسیار متنوع بودند. مثلا دسته ی الف شامل شکایت هایی از این قبیل می شود که یک نفر در مرکز رای دهی نشسته و از سر صبح تا ساعت سه بعد از ظهر ۶۷ بار رای داده است. در برابر شکایت های دسته ی عین و غین در این حد جدی نیستند. به عنوان نمونه کسی شکایت کرده که ... ببخشید ، بگذارید عین شکایت را برای تان بخوانم ... بلی این است :
مسئولین محترم شاروالی کابل ،
این جانب عزیزالله فرزند حاجی حسیب ساکن ولایت مرد خیز بغلان به مورخه ی هذا که در سر نامه ذکر گردیده می خواستم بروم و به محترم برات خان رای بدهم که در سر راه با دو دانه سگ سیاه غول پیکر رو برو گردیده و فرار نموده و به دکان کلچه پزی نور چشمان ام حفیظ الله که یک جوان رشید و خواهر زاده ام می باشد پناه بردم. این دو سگ تا شام در پیش دکان خوابیده بودند و منتظر من بودند که از دکان برایم که زبان ام لال مرا پاره پاره کنند. از سبب این وافعه ی خوفناک اینجانب نتوانستم که رای بدهم. در این اثنا اینجانب پرس و جو نموده و معلوم گردید که سگ های مذکور متعلق به حاجی ابراهیم می باشد که توجه ننموده و رها می نماید و مردم خیلی اذیت می شوند. من در این ورقه ی هذا شکایت می نمایم که این حاجی و سگ هایش به سزای اعمال خود رسانیده شده و دیگر بار مزاحم نشوند. همچنین در آن روز هوا خراب بود که البته مربوط خداوند رحمان و رحیم میشود و من بر پدر خود رحمه الله علیه لعنت کنم که از دست خدای بزرگ شکایت نمایم.
با احترام زیاد تحریر شد در روز جمعه به دست عزیزالله. والسلام».
آقای رفعت هم چنان گفت که رسیده گی کردن به همه ی این شکایت ها سال ها وقت خواهد گرفت و کمیسیون مصمم است که این کار را انجام بدهد.
« خوب ، چه کار کنیم؟ شکایت ها خیلی زیاد و بسیار متنوع بودند. مثلا دسته ی الف شامل شکایت هایی از این قبیل می شود که یک نفر در مرکز رای دهی نشسته و از سر صبح تا ساعت سه بعد از ظهر ۶۷ بار رای داده است. در برابر شکایت های دسته ی عین و غین در این حد جدی نیستند. به عنوان نمونه کسی شکایت کرده که ... ببخشید ، بگذارید عین شکایت را برای تان بخوانم ... بلی این است :
مسئولین محترم شاروالی کابل ،
این جانب عزیزالله فرزند حاجی حسیب ساکن ولایت مرد خیز بغلان به مورخه ی هذا که در سر نامه ذکر گردیده می خواستم بروم و به محترم برات خان رای بدهم که در سر راه با دو دانه سگ سیاه غول پیکر رو برو گردیده و فرار نموده و به دکان کلچه پزی نور چشمان ام حفیظ الله که یک جوان رشید و خواهر زاده ام می باشد پناه بردم. این دو سگ تا شام در پیش دکان خوابیده بودند و منتظر من بودند که از دکان برایم که زبان ام لال مرا پاره پاره کنند. از سبب این وافعه ی خوفناک اینجانب نتوانستم که رای بدهم. در این اثنا اینجانب پرس و جو نموده و معلوم گردید که سگ های مذکور متعلق به حاجی ابراهیم می باشد که توجه ننموده و رها می نماید و مردم خیلی اذیت می شوند. من در این ورقه ی هذا شکایت می نمایم که این حاجی و سگ هایش به سزای اعمال خود رسانیده شده و دیگر بار مزاحم نشوند. همچنین در آن روز هوا خراب بود که البته مربوط خداوند رحمان و رحیم میشود و من بر پدر خود رحمه الله علیه لعنت کنم که از دست خدای بزرگ شکایت نمایم.
با احترام زیاد تحریر شد در روز جمعه به دست عزیزالله. والسلام».
آقای رفعت هم چنان گفت که رسیده گی کردن به همه ی این شکایت ها سال ها وقت خواهد گرفت و کمیسیون مصمم است که این کار را انجام بدهد.